ریحانه ساداتریحانه سادات، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره

مادرانه دخترانه

وقتی مامان می شی!!!

وقتی مامان می شی دیگه مثل قدیما نمیتونی بری دستشویی و هر وقت دلت خواست بیای بیرون… حداکثر زمان ۲ تا ۳ دقیقه ست!!! بعضی وقتا هم این زمان به ۱ دقیقه میرسه و فکرایی هم که توی این یک دقیقه به ذهنت میرسه خیلی وحشتناکه.. مثلا اینکه حالا یهو از جایی بالا نره و بخوره زمین… بهترین حالت میتونه زمانی باشه که خوابه ولی اون موقع هم با هر صدایی اعم از جیر جیر دمپایی فکر می کنی بیدار شده و باید زود بری بیرون.. وقتی مامان می شی دیگه نمی تونی با خیال راحت وایسی و ظرفاتو بشوری چون در حین شستن ظرف یکی میاد و به پاهات می چسبه و التماس می کنه با چشماش که بغلش کنی و تو باید چندین و چند مرتبه دستکشا رو از دستت بیرون بیاری و یه جوری سرگرمش کنی...
10 شهريور 1393

تو را دوست دارم

من از عهد آدم تو را دوست دارم از آغاز عالم تو را دوست دارم چه شب‌ها من و آسمان تا دم صبح سرودیم نم‌نم، تو را دوست دارم نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی من ای حس مبهم تو را دوست دارم سلامی صمیمی‌تر از غم ندیدم به اندازه‌ی غم تو را دوست دارم بیا تا صدا از دل سنگ خیزد بگوییم با هم: تو را دوست دارم جهان یک دهان شد هم‌آواز با ما تو را دوست دارم، تو را دوست دارم ( قیصر امین پور )   ...
10 شهريور 1393

زیارت آقای مهربانی

اولین سفرت به مشهدالرضا در صد روزگیت میسر شد دخترکم. به همراه آقاجون اینا راهی مشهد شدیم برای پابوس آقای مهربانی ها، دلم می خواد بدونی که من و باباجون برای اینکه شما به دستمون برسی پیش امام رضا با هم دعا کردیم، آقا هم که از خاندان کرامت هستند و اهل جود دست رد به سینه  مون نزدند.تولد شما 30 اردیبهشت بود اما ناگهانی شب بیستم کیسه آبم پاره شد و شما بدنیا اومدی.اون روز مصادف بود با تولد امام جواد علیه السلام و اسم قشنگت هم که نام مادر امام جواد بود انگار همه چی دست به دست هم دادند تا شما هدیه ی امام رضا(ع) روز تولد پسرشون به دست ما برسی.   من بارها فتاده، تو دستم گرفته اي لطفت زياد ديدم و كم ميبرم ز ِ ياد ...
9 شهريور 1393

جیغ زدن

این روزها دخترمان جیغ زدن رو حسابی یاد گرفته و تا میتونه صداهای قشنگ و خنده دار از خودش در میاره. وقتی بهت نگاه می کنم،عزیز دلم باورم نمیشه سه ماه رو به این زودی پشت سر گذاشتیم.الان کاملا من رو می شناسی و با کوچکترین توجه می خندی،خنده های تو دختر نازم خستگی از تنم به در می کنه.از شیطنت و دست و پا زدنت هر چی بگم کم گفتم خیلی وروجک شدی. زمانی که از ته دل و با تمام وجود بغلت می کنم خالصانه از خدا می خوام به همه ی اونهایی که اولاد ندارند صاحب فرزند بشوند.آمین یا علی ...
9 شهريور 1393
1